سلام دوستان می خواهم هر از گاهی از فرهنگ جبهه برایتان بنویسم و مطمئن هستم که استقبال هم میشود پس اولین قسمت
از این سری مطلب را برایتان مینویسم :
...درس و بحث و بازی
نحوه گذران اوقات بچه ها در میهمانی و اجتماعاتی که بیشتر شبها داشتند به شرایط و حال و حوصله شان بستگی داشت.
حداقل آن درد دل کردن و خوش وبش نمودن با هم بود .اینکه هر کس از تجربه های زندگی شخصی خود بگوید.دست روی واقعیت قابل توجهی در جامعه بگذارد.متاهلها از تشکیل خانواده وجزومد زندگی مشترک تعریف کنند ومجردها خوب گوش بدهند...
درصورت امکان مسابقه آیات وحدیث گویی راه می انداختند جلسه طرح اشکال وپاسخ به آن را داشتند.برای شهدا احیا میگرفتند ودر صورت آمادگی دعا میخواندند ومواقعی قسمتی از یک فیلم یا نمایشنامه جنگی راکه قبلا نوشته بودند اجرا میکردند.به عنوان مثال یکی می شد صدام.یکی سرباز عراقی
یکی هم بالاجبار اسیر ایرانی موضوعی که عموم نمایشهای کمیک و خنده دار جبهه داشتند.
قسمت اول